تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
محمدهادی صادقی

«اندوه» جام مرا پُر باده کن امشب دلم خون است حال دل فرهاد عاشق همچو مجنون است این آسمان آبی نمی باشد غمی دارد رنگ دل دریا شده خونین و گلگون است دنیای دون جایی برای دل سپردن نیست این لعبت پیری ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«اندوه» جام مرا پُر باده کن امشب دلم خون است حال دل فرهاد عاشق همچو مجنون است این آسمان آبی نمی باشد غمی دارد رنگ دل دریا شده خونین و گلگون است دنیای دون جایی برای دل سپردن نیست این لعبت پیری ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«دوری از ریا» جام پُر باده به غسال من خسته دهید همه شادی بکنید و همگی دَف بزنید از کنارم دغل و رنگ و ریا دور کنید هدیه از نور حقیقت به من آهسته دهید در شب تار من از باده ی انگور خورید سرخوش و...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«روز محشر» دوش دیدم که روز محشر بود دل خونین و دیده ها تر بود هر کسی نامه ای به دستش بود نیک و بدها چو ثبت دفتر بود سیرت آدمی نمایان بود دیدن سینه ها میسر بود ذات آدم چو چهره بود عریان آن یکی...

ادامه شعر
مریم حشمت پور

خورشید مرده است پل ها  شکسته و فصلی بر مدار صفر  بی پایان   باد نه می آید و نه می رود #مریم_حشمت_پور http://telegram.me/heshmatpour95...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

هر روز من پنج شنبه است هر پنج شنبه ام تنهایی است هر روز در تنهایی سوختن است هر روز سوختنم از، غم پدر، مادر، چون خواهر است ...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

مادر، روزها، هفته، ماه، سال ها در نبودنت بادرد گذشت به سختی مادر ای که اغوش گرمت ماوایی ،بود بهر ارامشم وهر خستگی مادرزیباتر از تو ندیده دیدگانم هرگز فرشته ...

ادامه شعر
امیرصالح زمردی

صدایِ خش خشِ پاییز در سکوتِ مزار دوباره خاطره ی یک عزیزِ رفته سفر هجومِ گریه ی باران به سقفِ تنهایی (سقف تنهایی: قبر) در انتظارِ ترِ چشمهایِ مانده به در نفس نفس زدنِ آخرین دقایقِ...

ادامه شعر
محمدعلی یوسفی

پا به پایان ... چون گذاشت آن مادری دلسوز بسوخت و گشت خاموش همچو شمع روشنی افروز پریشان مثل یک پروانه ای در پیله تاریکی شب چه بی پرواز مانده این من غمگین ! #محمدعلی_یوسفی...

ادامه شعر
مینا تمدن خواه

*** در خواب پروانه شدن می‌سوخت در آبی جوش تا پیله‌‌ی ابریشمش را سوراخ نکند... ***

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«نوزده آبان» یاد آن روزی که با هم های و هویی داشتیم روز میلاد تو ما جشن و سروری داشتیم گر دلت خون بود امّا بر لبانت خنده بود در شب میلاد تو ما حال و شوری داشتیم آسمان خانه روشن بود با انوار ت...

ادامه شعر
محمد مولوی

ناامیدی دیر زمانیست تشنه یک خواب طولانیم مرگ اگر به موقع بی‌آید با جان و دل پذیراییم محمدمولوی

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسم الله الرحمن الرحیم آتش دل در رثای پدر بزرگوارم باز آمد به لبم نام خوش و زیبایت آمدم تا سر خود را بنهم بر پایت رفتی و بعد چهل روز به داغ تو دلم باز می سوزد و خالی است همیشه جایت به مزار تو نشستی...

ادامه شعر
محمد مولوی

گفت ای کاش می مردم و این روزگار را نمی دیدم گفتم ای کاش من اصلن به دنیا نمی آمدم محمدمولوی

ادامه شعر
آرزو بیرانوند

"میرود جا نهد دل خود را زیر خاڪی ڪه سرد و تاریڪست بگذرد ز مرز ناچاری از مسیری ڪه سخت باریڪست   هر شب او نشانی خود را در توهم ، زخواب میگیرد چشم وا میڪند به روی خودش با طلوعی دوباره میمیرد   ل...

ادامه شعر
محمد جواد علی نژاد

لعنت به تو و عشق تو و وعده ی مایت لعنت به منه بیشرف مانده به پایت لعنت به گذرعشق و وعده هایت لعنت به دل منه بی شرف مانده به پایت...

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

دیدی من و زیر گذر چقدر تاریکیم با خستگی دارای پیوندی نزدیکیم زندگی از ازل وداع کرده با ما تک و تنها به مرگ می اندیشیم دکتر سجاد فرهمند...

ادامه شعر
حشمت‌الله  محمدی

چه زیبا و گوارا هستی ای مرگ تو گنجی پر ز معنا هستی ای مرگ ???????????????????????????? برای ناامیدان مژده بخشی نسیم روح افزا هستی ای مرگ ???????????????????????????? کسی آگه نی از وقت و مکانت عجب گن...

ادامه شعر
محمدنبی خرّمی

بلبلی نامهربان بر شاخسار آواز کرد زخمِ دوری از وطن بر من دوباره باز کرد یاد آن روزی که کودک بودم ای کاشان به خیر یاد آن طفلی که درس اولش آغاز کرد خُردپوری آرزوپرور که عصمت داشت حیف کوله‌اش را دزدِ پ...

ادامه شعر
سیدیحیی حسینی

پروژه بدیمن)))) خواب رفته رگ غیرت زیرپوست سردوتاریک " زیرگذر. " ) دراحداث زمانه انگارحب...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا