- لیست اشعار
- مناسبت
- مرگ
تولد اعضا
-
شعر ایران تولد 1نفر از شاعران سایت را تبریک می گوید
-
حمیدرضا عرفانی فر
در21 /09/ 1365

قبول است که مال ومنال زجهان بردی تاوقت صید نباشد آسوده زهر صیادی همه دانند که توبرکوی من بنده آزادی گفتا کزاین جهان باخته بی خبر ننازی...
ادامه شعراین سیطره ای فِنا مرا زار بساخت یا صانع کوزه نارو دَم فاش بساخت *** در وسعت چون ساخته اش مرگ تنید در تار تنیده اشان ، بسی راز بساخت ...
ادامه شعر
« خط بطلان » ای دریغا6 ! خطر مرگ ، مرا پیش کشید هر چه فریاد کشیدم ، زِ من آن را نـشنید گفتم ای بی خبر از مرگ ،چه خواهی تو زِ من گفت: من قاتل آنم ، که...
ادامه شعر
این صدای کیست در غوغای آهن گم شده این زلال در بیابان گردی تن گم شده شب که می آید به لب جانم ، می افتم توی شهر در خیابان های سرد شهر بودن گم شده تا سرانگشتان ترد ماه تنها شیشه ای است سنگ بسی...
ادامه شعر
( سالروز کوچ مادرم ) بگذار بر دوشم سرت را گرچه بی تابی این شانه میخواهد نگاهی غرق مهتابی لبریز بغضی خسته ام اما نمی فهمم احساس دریا را میان رقص گردابی بی تو تمام شهر با من تا ابد قهرند وقت...
ادامه شعر
دوباره آسمان ، فرمان باران داد باران نه !!! بارش غم بر زمین خفته در سمفونی مرگ شکوفه ابر غرید و بلا را بر سر یک شهر نازل کرد رود طغیان کرد و جاری شد بناگه سیل ویرانگر یکنفر فریاد میزد : فاجع...
ادامه شعر
با چشم های عشق زمین را دویده ام اما چقدر تا سر دیدن رسیده ام در کوره ی حوادث -اگر هم - گداختم در محضر رفیع شما لب گزیده ام با احترام بودن تان ساکتم ، ولی این را بگو چقدر تورا داغ دیده ام ...
ادامه شعر
خانه ی امــن کجا هست؟ همـه در بـه دریــم دیــر یا زود ، مسـافــر به جهانــی دگــریـــم ـــــــــــ کاش یک لحظه در این فکر فرو می رفتیـم راه تو نیسـت جــدا از مــن و مـا همسفریـــم فقیه...
ادامه شعر
قالب : خوشه ای متغیر کودکی روی آبِ گل آلود مرگِ خود را ،قشنگ می فهمید آخرین لحظه های عمرش بود دخترک، بغضِ آسمان را دید در فرو بستِ دیدگانش بود غم به بارانِ چشم او رقصید روی یک شاخه از در...
ادامه شعر
وداع عاشق (قسمت اوّل) بر مزارم جای حلوا جام می قسمت کنید دوستان زینهار کز این ماجرا غفلت کنید روزگارم با عزا و ماتم و حسرت گذشت پیکرم را با نوای نی کمی رحمت کنید دور گردانید از جس...
ادامه شعر
دست ازل سررسید خانه مارابسوخت لحظه رفتن هم چشم به یاران ندوخت گرچه آندم بگفت یاورویارم تویی روز ازل گر برسد چاره کارم تویی راز دلم جابمانددردل نالان من کوکجارفته اند یاورویاران من آنکه ازاو داش...
ادامه شعر
« روح » آنکه پیمبر بشد ، نیک و بدِ خلق گفت: صدمه ی2 دنیا بدید،درس مذمت3 بگفت حرف بد و نیک را ، بیشتر و کم نزد آنچه بما لازم است،واضح و روشن بگفت ...
ادامه شعر
تو کویر تنهایی دوستی فقط سرابه خنده ی روی صورتا خط و خال نقابه یه اشتباه لنتی زمین رو خونمون کرد خونه چیه زندونه اینجا بی خونمون کرد اختیار ما چرا تو سرنوشت ما نیست رنجی که ما میکشیم جدا از این...
ادامه شعر
به سال نود,پنج رفته زان جفا پیشه کردش چرخ زمان جهانم ,جهان افرین فرد کرد لبانم زخنده بسی ترد کرد چوعمرم به گیتی همی تیره شد خزان بر بهارم همی چیره شد مرا جام غم داد ,چرخنده چرخ لبالب زپیما...
ادامه شعرتَخیلی شکاک، سرگرمِ التهابی ماسیده بر،حِسِ انسان دوستی زودگُذر کِه اغتشاشی، شریکِ، تن سپردنی تا پُختِگی فَرارِ ره آراییِ تَعقیب وَ گُریز، غریبه ای، در انجامِ دیگرانُ وُ حَقآرتی سر انجامِ،دیگر...
ادامه شعرکوچِ ذهن را، آنقدر کوُد پاشی کرد ه ای، تابوی تعَفنِ تَفکُر، نَگیری؟ قی کن، تا حال بیایی، -فریاد ِ احساسِ ضدِ عُفونی! بَخیه را نیز، حالی به حالی می کنی فراموش کردن را بپذیر سکوت را در به در ...
ادامه شعر
تسلیت گفتن نخواهدکرددردی رادوا اینجوانان بهترین سرمایههای کشورند
ادامه شعر
« مرگ » بشنوید از من کلامی،عاقبت مرگ است، مرگ بر همه پیر و جوانی ،عاقبت مرگ است ،مرگ گر سکندر بر جهانی ، در تسلط داری اش گر فریدون زمانی ، عاقبت مرگ است ،مر...
ادامه شعر
شد ماه منی محاق در خاک گر گَردِ غمش نشسته افلاک ان خاک سیاهِ سرد بالین چون اشک مرا به خوشه پروین روزی که جهان زمن بردیدش کس برلب من خنده ندیدش ...
ادامه شعر
« دیر کهن » بارالها ! من از این دیر کهن3 چون گذرم دستآورد خود از دیر ، که نتوان بِبَرم حاصل کارم ازاین دیر چه بود است وچه هست هر چه نیکو نگرم ، هیچ ...
ادامه شعر