تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
ایمان کاظمی (متخلص به ایمان)

منم تصنیف آن آهوی سرگردان صحرائی منم توصیف کوچ خسته ی یک ایل قشقائی منم بی خواب و بی طاقت در این شب های یلدائی منم توضیح شاعر در سرود نرم لالائی گهی دلتنگ پروازم دمی دلبسته و افسون گهی چون شیخ صنعا...

ادامه شعر
فرامرز عبداله پور

که دنیا فانی است فانی در این دنیا نمی مانی بگیرم تو سلیمانی سوارِ تختِ روانی ولی آخر که می دانی سفر برسوی جانانی اگرشادی وخندانی وگرآشفته درجانی اگرمالکِ جهانی دراین دنیا نمی مانی ⚘⚘⚘⚘⚘⚘ تو گر داخل ...

ادامه شعر
دریا حسن خانی

شبی نگریستم قمرت را تا طلوعی دوختم نظرم را چه کردی یا رب تو با ما ربودی با ماهت دلمان را در ظلمت شب عیان است در بهجت من شفا است مه ات خاتم اسمان است یا که شریک حزنمان اس...

ادامه شعر
عارف آقاملایی

بنشین به کنارم ای مونس و ای یارم من خسته از این دردم من سوخته‌ هجرانم من خسته از این حالم بشکسته پر و بالم من کافر و من ملحد افتاده ز ایمانم گه خسته و گه غمگین، یکدست گهی رنگین من شاد شوم گاهی...

ادامه شعر
سحر خالقی

صدای خورشید که در ابتدای سیارک زمین فرود امد شکافی در اعماق فکرم طلوع کرد انگار که ریسمان توجه را در درون روحم ریز ریز می کردند همچون دخترک کوچکی که روش های مرطوب شده ذهن خود را به درون آسیاب دور...

ادامه شعر
فرامرز عبداله پور

سنله یارانمیش هامی پیدا اولوب سنله سو توپراقدی توانا اولوب بایراقون آلتدا اوتوریب کائنات بیزهامی قائم سنه قائم به ذات وارلیقووین صورتی یوخدور باری یوخ سنه تای کیمسه سنون اوخشاری او کی عوض لنمه گ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«دل عاشق» ساقی تو امشب پُر کن این جام دلم را روشن نما شام سیاه منزلم را شاید که شام تار آخر باشد امشب بر هم بزن با باده این خاک و گِلم را در بند زندان می شود دل نیمه ی شب با باده ات آسان نما ...

ادامه شعر
سحر خالقی

اسمان شاید همان خورشید باشد که در بیزمان دروازه ملکوت را تا سنگ فرش زمین به رویم باز میکند ومن خوشنود از این که صدای خورشید هنوز روبه رویم طلوع می کند طلوعی که.... شعر سپید اریحا...

ادامه شعر
مریم حشمت پور

جایگزین چروک  آینه بر پیشانی روشنم خاطره ی  بهار بود و پروانه های پر عبور  جوانی جوازی در مسیر رفتن بود با شمع های آرزو در نسل من اما خاموشی اعتراض ببین ! آتش زیر لبم که لبت را می گیراند ...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

بیگانه بودم باهمه خواستن تو گناهمه بهانه بودی تو مرا دلیل انهدامه دیوانه بودم بی راهه رفتم همه راه جانانه میخواستم تورا اقرا...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسم الله الرحمن الرحیم ترجمه منظوم دعای روز بیست و نهم ماه رمضان عنایت کن به من در انتهای دلکش این ماه روحانی از این پس پوششی از رحمتت را بر وجود من بپوشانی به من همواره توفیق نکوکاری و نیکی را عطا ...

ادامه شعر
پریناز مخاطبی یزدی

رویایی در سردارم چو ققنوس می‌شود در رویا ها شوری در دل دارم چو رنگ میشود بر سیاهی ها شیره ی وجود خود را از تو میدانم چودر افلاک اندیشه ها ...

ادامه شعر
پریناز مخاطبی یزدی

تو را همانگونه هستی ندانستم که هستی همانگونه باش که هستی ،هستی تو هستیم هست تو را همانگونه که هستی میپرستم پرستیدنت را ستایش میکنم ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«کشتی بان» گر که کشتی بان خدا باشد ز طوفان باک نیست یک دلی در کشتیِ طوفان زده غمناک نیست گنبد مینا نشان از قدرت والای اوست جز نظام و گردشی زیبا در این افلاک نیست در میان کوه گر نام خدا را می ...

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

در مسلک عاشقان هم آغوشی نیست در مکتب عارفان فراموشی نیست عشق یعنی سر تا به پا آتش شوی در شعله ی عاشقان خاموشی نیست سجاد فرهمند ...

ادامه شعر
سحر خالقی

دلنوشته خاص تو همان قمری هستی که هر وقت پنجره قلبم را گشودم بر سر شاخساران چشمانم مینشستی و آوای نور را بر دالان گوش هایم جاری میکردی ومن را سرشار از عشق خدا میکردی عشقی که حتی در بازارچه های آسمان ه...

ادامه شعر
سحر خالقی

دوباره در مدار بی زمان تکرار شدم هم چون مانترایی در سطح آب بیدار شدم گرچه ازسطح ذهن رفتم به عمق وجود اسرار خواندمو در مغناطیس قلب هشیار شدم شعر رباعی نو اریحا???? #شعر_نوین #شعر _رباعی #رباعی #رباع...

ادامه شعر
حسن سهرابی

سیلاب خروشان، به صباحی ، دِه ما برد قاضی , ...... آمد و حکم به بد مستی و بی عفتیِ باران داد حسن سهرابی

ادامه شعر
عاطفه مشرفی زاده

آسمان در من ریشه دوانده است.  همراه باران بر زمین فرود می آیم همراه آفتاب بر ابرها سفر می کنم بر بال پرندگان  بر فراز رودخانه ها  آواز سر می‌دهم در آغوش بادها  پهنه ی اقیانوس های پهناور را  در...

ادامه شعر
عاطفه مشرفی زاده

بر دیواره ی کوهستانی دورخطوط ناشناخته ی کتیبه ای می شوم که انگارهرگز کشف رمز نخواهد شد اینسان که نگاشته شدم اینسان که تراشیده شدم شاید شرحی بر دردی یا نشانی بر پیروزی رد تیشه است که ثانیه ها برجای می...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا