تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سعید فلاحی

- مرگ برکه: ماهی‌ها که مردند؛ برکه - از درد تنهایی خشکید! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #هاشور

ادامه شعر
سعید فلاحی

- شهر غمگین: خیابان‌ی دلتنگ! شهری غمگین! آخر، آمدنت را به کدام کوچه خواهی داد؟! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #هاشور...

ادامه شعر
سعید فلاحی

- شب: شبی جغدی مُرد در خلوت خرابه زمانی که دهانش پر بود از آواز شب #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #هاشور

ادامه شعر
سعید فلاحی

- امید: "امید" -- نوری‌ است" (هر چند) کم‌سو؛ اما برقش به چشم می‌آید. #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #هاشور

ادامه شعر
لیلا طیبی

- از تبار یعقوب: یوسفِ من! من از تبار یعقوب ام.. نگاه کن؛ چه صبورانه درد می کشم دوری ات را!؟ #لیلا_طیبی (رها) #هاشور...

ادامه شعر
لیلا طیبی

- کتاب: نه سنگِ لحد نه باره و بارگاه،،، * بر گور من، نامم بنویس وُ، --جلدی کتاب بگذار! #لیلا_طیبی (رها) #هاشور ...

ادامه شعر
لیلا طیبی

- جریان: جاری‌اند،،، --در من! هزاران رودِ خروشان... که در گذر از کناره ی تو راهِ دریا را گم کرده‌اند... #لیلا_طیبی (رها) #هاشور...

ادامه شعر
لیلا طیبی

- من و تو: هر روز عصر، --ما و تو،، تمام خیابان های شهر را قدم می‌زنیم!!! من با یادت، تو با یارت! #لیلا_طیبی (رها) #هاشور...

ادامه شعر
لیلا طیبی

- غریب: دور از بازوانت،،، غریبِ "دور افتاده" از وطنم... ♡ در آغوشم بگیر! #لیلا_طیبی (رها) #هاشور...

ادامه شعر
لیلا طیبی

- رفیق: بی تو،،، همیشه سراغم را می‌گیرند رفقای بی‌ریایم، [ --غم و، تنهایی!] #لیلا_طیبی (رها) #هاشور

ادامه شعر
لیلا طیبی

- فقر: آن چه پا می گیرد، [زیر خروارها زباله]؛ کودکِ زباله‌گرد نیست! ¤¤¤ لعنت به فقر! #لیلا_طیبی (رها) #هاشور...

ادامه شعر
لیلا طیبی

- مرگ پروانه: به دل شمع زد، --پروانه! آن هنگام که دید، گل را از شاخه چیدند... #لیلا_طیبی (رها) #هاشور

ادامه شعر
لیلا طیبی

- پابند: سالهاست،،، پابندت مانده‌ام! دلم روشن‌ست،،، حتمن پا به زندگی‌ام می‌گذاری... #لیلا_طیبی (رها)

ادامه شعر
لیلا طیبی

- مرگ پنجره: اگرچه ﺗﻮﻓﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ؛ [در این شهر سیمانی،] ﺍﻣﺎ،،، --ﺍﺯ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ پنجره‌ها، ﺑﯿﺰﺍﺭﻡ! #لیلا_طیبی (رها) #هاشور ...

ادامه شعر
لیلا طیبی

- یادبود: به یاد آور مرا، --امروز،،، یادبودهای فردایت، بی من، بی‌فایده‌ست! #لیلا_طیبی (رها) #هاشور

ادامه شعر
لیلا طیبی

- رقابت: در جنگ اند،،، ناقوس‌ کلیسا وُ --منبر مساجد! ¤ آنچه نابود می شود، آزادی است! #لیلا_طیبی (رها) #هاشور...

ادامه شعر
لیلا طیبی

- مرگ درخت: درختی که میوه نمی‌داد! ... باغبان،،، با اره بوسید، --گلویش را... #لیلا_طیبی (رها) #هاشور

ادامه شعر
لیلا طیبی

- دل و سنگ: به من می گویند: --دلِ تو از --سنگ ست! ... من اما،،، از سنگ می پرسم؛ --پس دلِ من؛ چرا شکست؟! #لیلا_طیبی (رها) #هاشور ...

ادامه شعر
لیلا طیبی

- تهیدست: گرچه خالی است، -- دستانم، اما، در اوج تهیدستی، پُر است، از "نبودنت"،،، --جیب تنهایی‌ام! #لیلا_طیبی (رها) #هاشور...

ادامه شعر
لیلا طیبی

- تنهایی: زخمی‌ عمیق دارد، درخت عمر من از --تبر تنهایی! #لیلا_طیبی(رها)

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا