کاش پای رفتن داشت وقتی بود وُ نبودش دیگر توفیری نداشت ...!

شلیک به قلب مقاومت دیوارهاست   دری روی ماشه رفتن...

زخمیِ تفهیمِ اتهام آدمیّتم بر تنِ دردهایم  جامهِ قضاوت نکن.... 

- دهان: دهانم را هم ببندند باز واژه های تلنبار شده بسیارند در حلقم و در هر شعر ام تنها تویی که از دهانم بیرون می‌آیی #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #کتاب_عشق_پایکوبی_میکند #هاشور...

- تن: بر تن دارم پیراهنی از اندوه که روزگار بر تن من دوخته است #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #کتاب_عشق_پایکوبی_میکند #هاشور ...

- گیسو: در گیسوان تو زندانی شده است نسیم بهاری آزاد نخواهد کرد هیچ اردیبهشتی عطر گیسوانت را #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #کتاب_عشق_پایکوبی_میکند #هاشور ...

- مرگ مزرعه: توافقِ کلاغ‌ها وُ، مترسک‌ها بود که، به کارِ مزرعه؛ خاتمه داد! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #شعر_هاشور...

- تنهایی: بعد از تو، سراغم را می‌گیرد؛ --تنهایی، --تنهائی،، --تنهائی! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)...

- گریه: و‍ گریه، دلتنگی‌های بُغضی‌ست که نیمه شب‌های بی تو گلویم را خط‌خطی می‌کند! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)...

- حرفِ چشمانت: ... از تو نشنیده‌ام، "دوسـتت‌دارم"‌ را از چشمانت اما؛ -- بارها... -- بارها... -- بارها! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)...

- مسیح دست‌هایت: آرامم نمی‌کند، --مگر؛ مسیحِ دست‌های تو!-- #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #شعر_هاشور

- به دیدارم بیا: چشم‌هایم سفره انداخته‌اند.. * به دیدارم بیا! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #کتاب_عشق_پایکوبی_میکند #هاشور ...

- دوست داشتن: می‌دانم! دوست داشتن، زمان نمی‌شناسد مکان نیز! ♡ به تو می‌رسم! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #کتاب_عشق_پایکوبی_میکند #هاشور...

- اعتکاف: برای دیدنت، معتکف پنجره‌ام. ♡ قسم به ضریح پنجره، آمدنت را،،، -- اجابتی! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #کتاب_عشق_پایکوبی_میکند #هاشور...

- زن کورد: هر صبح،،، به زنی "کورد" می‌اندیشم  که نمی‌داند  حیاط خانه‌اش را، کجای جهان جارو کند!؟ #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #کتاب_عشق_پایکوبی_میکند #هاشور ...

- عشق پایکوبی می‌کند: نگاهم می‌کنی؛ -- می‌پایمت... ♥ عشق،،، پایکوبی می‌کند! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #کتاب_عشق_پایکوبی_میکند #هاشور...

- کوچه‌های آلزایمر گرفته: در شلوغ‌ترین خلوتِ روزهایم، حضور داری در شهری با کوچه‌های آلزایمر گرفته! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #کتاب_عشق_پایکوبی_میکند #هاشور...

- گونی‌های سیمان: گونی‌های سیمان می‌دانند چرا کارگرِ کارخانه صورت دخترک خودش را  نوازش نمی‌کند! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #کتاب_عشق_پایکوبی_میکند #هاشور...

- روزنه: دیوار فرو افتاده‌ای هستم، روزنه‌ای کو؟ #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #کتاب_عشق_پایکوبی_میکند #هاشور

- لحظه ی دیدار: لحظه‌ی دیدار می‌لرزد گسل‌های قلبم حتا، با یک ریشتر! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #کتاب_عشق_پایکوبی_میکند #هاشور...