همدرد خرمشهر دلم چون شط خون است
باگرد و خاک ، بی آبی در حد جنون است
در هر وجب از خاک این شهر لاله روئید
با سجده وارد شو که خاکش لاله گون است
فتحی بزرگ تاریخ ایران را قلم زد
خرم نگردیده چرا ؟ درد...

فریب
آنکه فریبت میدهد، با عاشقی بیگانه است
او آدمی زالو صفت ، عاقل نی و دیوانه است
دائم بفکر حیله و مکر و ریا و حقه است
هرگز مپندارش که او عاشقتر از پروانه است
او میکُشد پروانه را در آتش نیرن...

چشمه خاکیم ود موج عذاب افتاده ایم
در پی بی آبی باحال خراب افتاده ایم
خنده خورشید بر لب کرده خاک و ریزگرد
ریز گرد ها جام می ، ما در شراب افتاده ایم
آه و درد و غصه ایم ، اهواز شهر خاکیان
شوروشوق م...

عشق پیری گر به جنبد پیر بُرنا میشود
پیر دارد تجربه بر دیده رعنا میشود
بوسه های آتشین چون برلبش گردد عیان
هر کلام عاشقی، با عشق معنا میشود
می سراید شعر را چون شاعری قهار پیر
درغزل خوانی سر آمد گ...

گیرم که عشق قامت رعنای دلبر است
زیبا ترش بوسه بدستان مادر است
مادر همان گلی است که روئیده در بهشت
خوشبو تر از، عِطر گلابهای قمصر است
مادر کمال عشق بفرزند ، در اوج مهر
در آسمان دل چو اَختری زی...