۱.
سوی دل...،
که حرمت کعبه در آنست بیا..،
دل نگر..،! مرکز عشق..،
مرکب جان است بیا...،
آب کوثر نه یکی..،
بلکه ز دو دیده روانست بیا.،
و خدا بر دل قربان ..،
نگران است بیا..،
تیغ برّنده به جان ا...

دام نو ، ترفند نو در راه من بنهاده ای،
می پلنگی ، از دو چشم میش من افتاده ای،
شد دل دیوانه ام صد پاره با هر اشتباه،
باید از عشقت گریزم من ز راه ساده ای،
تا نرنجاندی،نراندی،غم ندادی تا به من،
...

به هرکوچه.،
تهی دستی..،!
نشسته..،!
*
گدایی..،
غم زده...،پیری..،
شکسته..،!
*
کنار ، برج..،
صد میلیااااردی تو...،!
*
تهی دستی..،!
به چوبی..،!
پرده بسته...،!
*
یکی با پیت روغن...،
خونه دا...

هیچ..،مرغی..،!
زقفس..،
بی سبب آزاد نشد...،!!
*
بی سبب...،!
هیچ تنی...،!
طعمه ی صیاد نشد..،!
*
غنچه در خانه ی گل..،!
در گذر..،
باد نشد..،
*
بیستون..،
بی غم عشق..،!
در پی فرهاد نشد..،
*
...

چون بی تو شوم...،؟
از دو جهان..،
می ترسم
*
من بی تو..،
هم از خرد و کلان..،
می ترسم..،!
*
بس بی ثمریست..،
بی رخ تو،
عمر مرا..،!
*
چون طفلم و..،
از پیر و جوان..،
می ترسم..،
*

بهناز علی...