ازدلتنگی خبری نبود.....

اگر.......

مادرنبود..............

دل بودولی چه سود.................

اگرمادرنبود.............................

من و تو دورازهم ...............

به قدری که................

فاصله سرنوشت را به بازی گرفت............

گاه دلم می خواهدبه آغوشت بکشم.............

دوراز من باش اما نزدیک لمست کنم ............

من احساس قلب مادرم راحس میکنم

نه احساسی که پرازدرده....

نه احساس که پرازدرده....

نه احساس که پراز خاطره است....

احساس که پرازتنهاییه

احساسی که ز دیدار مادر سفید می شود......

موهایم...

من احساس قلب مادرم را حس میکنم.....!!!!!

نه احساسی که پراز درده

نه احساسی که پرازدلتنگیه

نه احساسی که پرازخاطره است

احساسی که پراز تنهاییه

احساسی که ز دیدار مادر سفید می شود.....

مادرم...............

فرشته ای بود.....
با زنبیلی پر از احساس وعشق ومحبت....
با اولین کتک پدر....

دستانش را........

به آغوش پدرتبدیل می کرد......................