صیقل آه تو را آیینه ام
صیقل آیینه دارد سینه ام
آه را آیینه عاشق میکند
آه بی آیینه ها دق میکند
اشتیاق آه دارد سینه ها
ترجمان حسرت آیینه «ها »
آه گیسوی تو در این شانه ها
ناله ی زنجیری دیوانه ها
لایق آیینه ها را گرد نیست
حیرت آیینه ها ولگرد نیست
یوسف آیینه ها با یک نگاه
می کشد تصویر ماه از آب چاه
موسی آیینه با هارون آه
می شکافد نیل حیرت با نگاه
عکس آه افتد چو بر آیینه ها
نقش آه افتد در آن آیینه « ها »
هر که در آیینه ها ها میکند
حیرت خود را تماشا میکند
بی سبب «ها » را مکرر میکنی
صورت خود را مکدر میکنی
عشق را بازی مگیر آگاه باش
عشق بازی را لهیب آه باش
لیلی آیینه با مجنون آه
عشقبازی میکند با یک نگاه
خیره گشتی بر نگاه آینه
دامنت میگیرد آه آینه
در رگ آیینه خونان گاه گاه
میچکد بر صخره ی دل آه آه
ای زنورر ماه در منشور تو
بازی رنگین کمان در نور تو
زنگبار آه است و رومی آینه
زنگباری پشت این رومی بنه
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 21 امرداد 1399 11:51
درود بر شما
بهنام حیدری فخر 21 امرداد 1399 12:24
بسیار زیباست،البته به گمانم این شعر را دوبار
سهوا در سایت اشتراک گذاری کردید