عجب شب بلندی
امشب
چشمام مونده به در
به انتظار تو نشسته ام
تو دست هام مثنوی و عزل
قصه ما تو این زمون
قصه ی باغ آلبالو
زندگی ما این
روزها
شبیه رُمان زندگی من
امشب
شبِ یلدا
بود
امشب مثله هرشب
پنجره ها بسته بود
چون که بیرون سرما بود
امشب
شب یلدا بود
ولی عشق اینجا پیدا نبود
قصه ما این شب ها
مثله قصه ی
اتاق شماره شش
انگار حبسیم توی این خونه
بیرون برف و بوران شد
امشب
شب یلدا بود
امشب
شب یلداستُ
دیوان غزل و حافظ
فال قهوه رو میز
فالی که خبر میداد
آینده مرغ دریا رو
امشب
شب یلدا بود
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 04 دی 1400 13:44
.مانا باشید و شاعر
علیرضا عالمی 15 دی 1400 16:21
درود برشما
سپاس فراوان