آسمان امشب شبیهِ اشکِ من تا صبح بارید
چشمِ من در حسرتِ دیدارِ ماه امّا نخوابید
زانویِ غم در بغل، آهنگِ غمگین، دودِ سیگار
نورِ منحوسِ چراغِ خوابِ کهنه باز تابید
ایرجِ بسطامی از تنهایی و غم شکوه می کرد
بغضِ آبستن، برایم ماتم و اندوه زایید
دفترِ شعر و کتابِ حافظ و خودکار و کاغذ
ردِّ جوهر رویِ کاغذ، شد غزل، نالید و نالید
ضربِ باران روی شیشه مثل لالایی مادر
در درونم کودکی بر روی دفتر ناز خوابید
صبحدم با سوز موذی خزان از خواب جستم
آسمان مه گرفته همچنان غم می سرائید
#جواد_امیرحسینی
۱۶ آبان ۱۴۰۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 16 آبان 1400 17:09
.مانا باشید و شاعر