مثل ماهی تو ولی در آسمانم نیستی
در دلم هستی و امّا در کنارم نیستی
دوری از من مثلِ خورشیدِ زمستانی و باز
مایهیِ آرامشی، هر چند یارم نیستی
با رقیبان می نشینی تا که آزارم دهی
مردم آزاری و می دانم دچارم نیستی
حرفِ من را بی وفا، نقلِ محافل کرده ای
شهرهیِ عالم شدم چون رازدارم نیستی
گرچه از من دل بریدی، باز می دانم که تو
بی خبر از گریه هایِ زار زارم نیستی
شعله ای در جانِ من، می سوزم و جان می دهم
عاقبت می میرم و شمعِ مزارم نیستی
#جواد_امیرحسینی(مهراد)
۹ دی ۱۴۰۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 10 دی 1400 20:49
لطیف و دلنشین