دست من نیست اگر دل به تو عادت کرده
به دو چشمِ سیه ات عرضِ ارادت کرده
بی حیا نیست نگاهم که به تو زل زده است
تازه از شرمِ نگاهِ تو رعایت کرده
بی وفایی که دگر یک مرضِ مُس ری نیست
پس چرا بر تو هم ای دوست سرایت کرده
پاسخی ده به سوالم که دوباره امشب
دل منِ باز به آیینه حسادت کرده
به لبِ سرخِ تو امشب چه کسی بوسه زده
و خدا بر چه کس این لطف عنایت کرده
خرمنِ موی تو را باز چه کس شانه زده
به پریشانی گیسوت خیانت کرده
قاضیِ شهر بیا محکمه ای برپا کن
عاشقی از دل و دلدار شکایت کرده
یا نظر کن به من و یا که بکش تیغ و بکش
خون بهایم به خدا عشق ضمانت کرده
#جواد_امیرحسینی
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 22 بهمن 1400 00:14
درود و سلام موفق و مانا باشید