بی هوا آمد دلِ ما را هوایی کرد و رفت
با هزاران ناز و غمزه، دلربایی کرد و رفت
با نگاهِ اوّلَش دل را به یغما بُرد، آه!
با منِ دیر آشنا، زود آشنایی کرد و رفت
بی ریا دل دادم و با او رسیدم تا خدا
با دلم امّا چه آسان، ناخدایی کرد و رفت
ساده بودم چون گمان کردم که او هم عاشق است
عشق را نشناخت و قصدِ جدایی کرد و رفت
او جفا کرد و وفا کردم که شاید بگذرد
عاقبت از من گذشت و بی وفایی کرد و رفت
من فدایِ چشمِ بیمارش که بیمارش شدم
اینچنین ما را گرفتارِ بلایی کرد و رفت
روز رفتن آمد امّا قصدِ او آزار بود
بر غم و بر اشکِ من بی اعتنایی کرد و رفت
#جواد_امیرحسینی(مهراد)
23 شهریور 1401
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 24 شهریور 1401 09:54
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
سیدیحیی حسینی 26 شهریور 1401 03:34
با سلام بهجت افزا
درودها