ترکیبِ شادی و غم این است رسم هستی
یک روز قعرِ اندوه یک روز اوجِ مستی
سر را به سجده بگذار تا خود عیان ببینی
باید برایِ رستن سر را نهی به پستی
تا در کنارت هستم از خلق بی نیازم
من را نخواه ای دوست در فقر و تنگدستی
تصویرِ ماهِ رویت شد قبلهیِ نمازم
بگذار تا بگویند مرتدّ و بت پرستی
با شمع گفت یک شب پروانه ای در آتش
من کشتهیِ تو هستم آیا تو نیز هستی
یادش بخیر روزی عهدی میانِ ما بود
نفرین به ساعتی که آن عهد را شکستی
#جواد_امیرحسینی(مهراد)
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 26 اسفند 1401 22:36
.مانا باشید و شاعر