《نبودیم》 غزل
ای کاش که ما اشرف دادار نبودیم
در سجده به ابلیس درون خوار نبودیم
آن پرده ی تزویر نهانخانه نمی شد
ما همره آن روبه مکّار نبودیم
چوپان شده این گرگ هوا و هوس ما
درنده در این گله و خونخوار نبودیم
صحرا و بیابان شده آن باغ و گلستان
جای گل آلاله خس و خار نبودیم
آرامش دل بود زمانی دل عاشق
درمانده و بیچاره و بیمار نبودیم
پاکی و صداقت همه جا ورد زبان بود
امروزه چنین خوار و گنهکار نبودیم
هنگامه ی پرواز عجب بال و پری بود
در کُنج قفس بند و گرفتار نبودیم
آن جام که پُر باده ی سرمستیِ ما بود
بشکسته شد آن جام و چنین زار نبودیم
خاک من آدم ز ازل پاک سرشتند
رفتیم به بیراهه و بدکار نبودیم
روشن همه جا بود چنان《مخلص صادق》
چون شام سیه تیره و بس تار نبودیم
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 14 اسفند 1401 09:01
.مانا باشید و شاعر
دکتر سیدمحمدرضا لاهیجی 17 اسفند 1401 09:40
سلام جناب صادقی
شعری روان و تأمل برانگیز از شما خواندم
سلامت باشید