《پند نامه》 غزل
گوش کن این پند مرا ای پسر
تا نشوی ای پسرم خون جگر
چرخه به کام تو نچرخد مُدام
موقع سختی نشوی خیره سر
این رَهی پُر پیچ و خم و چاله است
چشم گُشا تا که نیفتی دگر
روبه و کفتار و شغالان زیاد
دور شو زین ها که تویی شیر نر
پُخته کند آتش و چکش تو را
خنجر بُران بشوی تیز تر
گوهر دُردانه درون صدف
سنگ مسیری نشود چون گُهر
گرگ اَجل می برد از گله ات
صبر تو باید کنی ای باهنر
جمله در این چرخه همه بی خبر
خُفته و خوابند بسی رهگذر
گر شب یلدا سیه است و دراز
شام سیه می شود آخر سحر
پند دهد《مخلص صادق》تو را
چشم خرد باز نما ای پسر
جمعه۱۴۰۰/۷/۲۳
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 18 فروردین 1402 12:33