«مکر و فریب» غزل
این خانه که ویران شده از مکر و فریب است
کاشانه ی دیوان شده از مکر و فریب است
سرسبزی آن جنگل و آن آبی دریا
صحرا و بیابان شده از مکر و فریب است
مرغان غزلخوان همه در بند و اسیرند
اینجا همه زندان شده از مکر و فریب است
آن روبه مکّاره که تزویر و ریّا داشت
امروزه که سلطان شده از مکر و فریب است
ویرانه نشین بوده شبی جغد بد آوا
بینی که غزلخوان شده از مکر و فریب است
ابلیس پلیدی که پُر از رنگ و ریّا بود
امروزه مسلمان شده از مکر و فریب است
روزی همه دلشاد و به لبها پُر خنده
این دیده که گریان شده از مکر و فریب است
لبریز مِی یی بوده چنان جام دل ما
حالی که پریشان شده از مکر و فریب است
در خانه و خوان بوده پُر از برکت و شادی
خوانی تُهی از نان شده از مکر و فریب است
ای«مخلص صادق» که چه بیراه رهی بود
ویرانه چو ایران شده از مکر و فریب است
چهارشنبه1402/3/3
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 08 خرداد 1402 09:04