《زالو》 غزل
زالو صفت خون تن ما را مکیدند
رنج و عذاب باطن ما را ندیدند
چون لاشه خواران بر سر این خوان نشستند
چون کرکس از این لاشه بر آن یک پریدند
این خانه ی ما را چنان ویرانه کردند
چون جغد شوم شب در آن لانه گُزیدند
در جامه ی دین بر فنا دادند دین را
بی شک خود شیطان و ابلیس پلیدند
در آسمان اَبری سیاه و تیره بودند
بدبختی و نکبت برای ما خریدند
نیشی به جان ما فرو کردند هر دَم
چون عقرب جرّاره ما را بس گَزیدند
سوز دل این پیر زنها را ندیدند
آه و فغان کودکان را ناشنیدند
آن ثروت ما را همه غارت نمودند
اَفعی صفت بر روی این ثروت لَمیدند
بوی ریّا پُر کرده اینجا آسمان را
با مکر و حیله قامت ما را خمیدند
خونی در این رگ《مخلص صادق》نمانده
زالو صفت خون تن ما را مکیدند
پنجشنبه۱۴۰۰/۵/۲۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 25 خرداد 1402 22:19
!درود