《خدایان دروغین》 غزل
ای خدایان دروغین لعن و نفرین بر شما
کافران در جامه ی دین لعن و نفرین بر شما
آنچنان آتش به خرمن های باورها زدید
وای بر این رسم و آئین لعن و نفرین بر شما
گفته و رفتارتان باشد خلاف دین ما
ورد ما گردیده نفرین لعن و نفرین بر شما
باغ پُر مهر و محبّت را خزانش کرده اید
پُر شده این خانه از کین لعن و نفرین برشما
کام ما شیرین نشد از باده ی تلخ شما
باده تان تلخست نه شیرین لعن و نفرین بر شما
بلبلی خوشخوان نمی خواند در این باغ خزان
سینه ها گردیده غمگین لعن و نفرین بر شما
بین گلها خار و خس روئیده در این شام تار
دیده ها بس گشته بدبین لعن و نفرین بر شما
از چه رو طوق غلامی را به گردنها زدید
دشمن ما باشد آن چین لعن و نفرین بر شما
دفتر تاریخ ما رنگین شد از ننگ شما
کارتان بس بوده ننگین لعن و نفرین بر شما
《مخلص صادق》فنا شد باور و ایمان ما
ای خدایان دروغین لعن و نفرین بر شما
چهارشنبه۱۴۰۰/۵/۶
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 12 تیر 1402 13:47
درود بزرگوار ا
محمدهادی صادقی 14 تیر 1402 07:29
سپاس و درود بر شما