《کفتار پَست》
شیر پستان که را خوردی شدی کفتار پست
اینچنین زالو صفت گشتی شدی خونخوار پست
خانه ها ویرانه کردی با دغل بازی و مکر
دام پُر مکر و فریبی ساختی مکّار پست
یک گلی هرگز نگشتی در میان بوستان
در کویر خشک و سوزان گشته ای یک خار پست
از جوانمردی نداری بوی و نامردی شدی
این همه نامردی و پستی چرا ای خوار پست؟
برده ای آرامش جان را در این شبهای تار
می زنی نیشی به جان ای عقرب جرّار پست
مار خوش خطّی تو بودی در میان آستین
گشته ای امروزه اَفعیِ دو سر ای مار پست
همچو ویروسی بمانی کرده ای آلوده جان
از چه رو آلوده کردی جان ما بیمار پست؟
دَم زدی از ساختن امّا خرابی ها شده
خشت اوّل کج نهادی روی هم معمار پست
وای بر روزی که گرگی می شود خود یک شبان
گرگ خونخواری که چوپان گشته ای خونخوار پست
《مخلص صادق》شده این جان ما یک لاشه ای
می خورد هر لحظه از این لاشه آن کفتار پست
شنبه۱۴۰۰/۲/۱۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 08 آبان 1402 12:00
سلام ودرود
محمدهادی صادقی 09 آبان 1402 07:27
درود و سپاس
سیاوش دریابار 10 آبان 1402 15:07
حدیث درد می باید نوشتن
کلام سرد می باید نوشتن
حدیث تو جور و جفا بود
بنام مرد می باید نوشتن
با سلام
درود بر شما و قلم شیوایتان
موفق و مانا باشید