《مهربانتر از مادر》
گر شدم غافل ز خود هوشیار بودی در برم
می زدی گاهی تلنگر تا شود این باورم
روز روشن راه خود گم کرده در این پیچ و خم
شام ظلمت نور تابانی تو بودی بر سرم
من اسیر آن هوا بودم ، نه آن مرغ هما
از برای پَر زدن گشتی تو آن بال و پَرم
مهربان بودی به وقت رنج و درد روزگار
هم پدر بودی برایم هم تو بودی مادرم
در کلاست درس عشق و عاشقی آموختم
مهربان عشق تو را با جان و دل من می خرم
می شدم روبه اگر با من نبودی همسفر
با وجود تو در این عالم من آن شیر نَرم
گر نشد خم قامتم در این مسیر زندگی
در مسیر زندگانی چون تو بودی یاورم
نام تو آرامشی باشد برای روح و جان
هر صبا نام تو ثبتی می شود در دفترم
می روم زین عالم فانی چو با دست تهی
عشق در دل را ز تو با خود ز اینجا می برم
《مخلص صارق》شدی غافل در این دنیای دون
رهرو خوبی نبودی از برای رهبرم
یکشنبه۹۹/۱۲/۱۷
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 04 آذر 1402 19:59
لطیف و دلنشین
محمدهادی صادقی 05 آذر 1402 23:49
سپاس و درود
فرامرز عبداله پور 04 آذر 1402 20:25
درود برتو زیبا سرودی⚘⚘⚘⚘
محمدهادی صادقی 05 آذر 1402 23:49
درود و سپاس