«چه سود»
اگر اینجا شده یک خانه ی ویرانه چه سود
اگر عاقل شده سرگشته و دیوانه چه سود
اگر این باغ خزان پُر شده از مور و ملخ
رفته از باغ خزان بلبل مستانه چه سود
اگر از باده نباشد خبری یا که سبو
جام بشکسته در آن گوشه ی میخانه چه سود
اگر انگور عقیقی نشود باده و مِی
نکند پُر ز مِی این ساغر و پیمانه چه سود
اگر این شمع فروزان نشود همدم دل
دگر آتش نزند خانه ی پروانه چه سود
اگر عالم همه مجنون بشود در رَه عشق
دل دیوانه شود عاقل و فرزانه چه سود
اگر دلبر ندهد دل بشود یار غریب
همدم و دلبر آدم شده بیگانه چه سود
اگر لیلی نشود دلبر مجنون شب تار
قصّه ی لیلی و مجنون شده افسانه چه سود
اگر عالم همه پُر گوهر دُردانه شود
سنگ خارا نشود گوهر دُردانه چه سود
اگر ای «مخلص صادق» نشوی ماه شبی
شام تاری بشود خانه و کاشانه چه سود
پنجشنبه99/9/27
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 30 دی 1402 20:59
لطیف و دلنشین