هرشب آتشِ عشقی به پاست بینِ خیالِ من و تو #آگرین_یوسفی
شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.
سلام ودرود
سلام مهربان مرسی از همراهیتون
درود بر شما بسیار زیبا قلم زدید
ممنون از همراهیتون????????
....یه قل دو قل.....کاش پیرمرد قبیلهسنگهای ریزش را می کاشتباران که که می امددرخت کوه سبز می شدوقتی میوه اش می چیدسنگ ریزه برداشت می کردسلامروز شما بخیرمهمان دفتر شعر شما بودمشیوا روان و با نشاط سروده ایدقلبا ارزوی توفیق روز افزون برایتان دارممانا باشید
دلنشین ممنون از شما
تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.
هزینه کتاب + هزینه ارسال از طریق پست
نظر 6
امیر عاجلو 13 آبان 1402 21:14
سلام ودرود
آگرین یوسفی 13 آبان 1402 22:51
سلام مهربان مرسی از همراهیتون
سروش اسکندری 15 آبان 1402 09:06
درود بر شما بسیار زیبا قلم زدید
آگرین یوسفی 15 آبان 1402 09:10
ممنون از همراهیتون????????
سیاوش دریابار 15 آبان 1402 12:59
....یه قل دو قل.....
کاش پیرمرد قبیله
سنگهای ریزش را
می کاشت
باران که که می امد
درخت کوه سبز می شد
وقتی میوه اش می چید
سنگ ریزه
برداشت می کرد
سلام
روز شما بخیر
مهمان دفتر شعر شما بودم
شیوا روان و با نشاط سروده اید
قلبا ارزوی توفیق روز افزون برایتان دارم
مانا باشید
آگرین یوسفی 15 آبان 1402 13:06
دلنشین ممنون از شما