اسماعیل خان بروجردی

اسماعیل خان بروجردی

اسماعیل خان بروجردی با تخلص به «سرباز بروجردی» در قرن سیزدهم هجری در شهر بروجرد متولد شد. او از طائفه‌ی کاکاوند بروجرد و از شاعران متوسط زمان خویش بود. او در غزل سرودن دستی داشته و در درگاه «نواب محمد قاسم میرزا» به منصب تخلص خود ممتاز و سرهنگ سرباز است.
«محمد حسن خان اعتمادالسلطنه» در الماثر و الاثار و «محمود میرزا قاجار» و «خان بابا مشار» در تألیفات خود، او را شاعری متوسط معرفی کرده‌اند.
او در سال ۱۲۸۹ هجری قمری از دنیا رفت و بالغ بر ۵۰۰۰ بیت شعر از وی به جای ماند.
«خان بابا مشار» در کتاب مولفین می‌نویسد: "اسماعیل خان بروجردی (سرباز بروجردی) در بروجرد تولد و تمکن یافت و به بروجردى مشهور شد و چون در فوج نظام صاحب منصب بوده، تخلص سرباز را براى خود برگزید".   ایشان در انواع شعر دست داشت و دیوانى در مراثى به نام «اسرار الشهاده» از او باز مانده که دو مرتبه در تبریز چاپ شده است.
«دیوان» اشعارش قریب پنج هزار بیت است و نسخه‌ای از آن در کتابخانه‌ی «سید محمدعلی سبزواری» موجود است که در سال ۱۲۶۰ هجری قمری و در عصر ناظم در بروجرد  نوشته شده است و نسخه‌ای دیگر از دیوان او در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران وجود دارد و شامل غزلیات به ترتیب حروف تهجی و ساقی نامه که نزدیک به دو هزار بیت شعر در آن موجود می‌باشد.

- کتاب شناسی:
✓ اسرار الشهاده یا دیوان مراثی.
✓ دیوان اشعار سرباز بروجردی به اهتمام محمدتقی بن حسن، مشهور به خوشنویس.

- نمونه‌ی اشعار:
(۱)
زمین میکده را شیخ شهر مدرسه کرد
مقام پاک دلان را محل وسوسه کرد
ریخت چون یار برخ طره خم در خم را
کرد آشفته ز هم جمعیت عالم را
چون دلم سرد شود جانب میخانه روم
از دم مغبچگان گرم نمایم دم را
نازنینا نگهت طرز غزالان دارد
از که آموخته آهوی نگاهت رم را
جرس ناقهء عشق تو ز تخت اندازد
از لب جام به صحرا پسر ادهم را
زاهد از جلوه او نیست خبر ای سرباز
چشم حق بین نبود دیده نامحرم را.

 (۲)
دل ز حلوای لبت میل چشیدن دارد
شهد چون در رطب افتاد مکیدن دارد
زاهدا چند ملامت کنی از عشق بتان
بشنو، این سخن از من که شنیده دارد
هر کجا باز شود دفتر رخساره دوست
دفتر دانش و زهد تو دریدن دارد.

           (۳)
تنت گشتم ز جان شاید که گاهی
بسوی خود کنی آواز ما را
خدا را دلبرا در بوته‌ی غم
چنین بهر خدا مگذار ما را
دلا جان در ره آن نازنین ده
بپای آن بکن سرباز ما را.

   (۴)
شو از غم سوگواری پیش دیرم
می ماتم بجام از شیشه دیرم
بیاد قامت رعنای اکبر
مه آن دارم که در خون ریشه دیرم.

 
جمع‌آوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)

ـــــمنابعـــــ

- سخنوران بروجرد تالیف غلامرضا مولانا بروجردی
- تذکره حسین حزین بروجردی
- فرهنگ سخنوران جلد اول
- اثر آفرینان جلد سوم
- حدیقه الشعراء جلد اول
- کتابخانه ی مرکزی دانشگاه تهران دیوان سرباز بروجردی.

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 76 نفر 106 بار خواندند

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا