تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سعید فلاحی

(۱) تمام نمی‌شود این خیابان... *** --قدم زدنِ بی تو؛ دشوارترین عذاب‌ست!. (۲) خیال کن کیهانم اما،،، *** دریغ از، -یک...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) و ندید کبوتر، کلاغ خوشه‌چین صلح شده است. (۲) به وقت خواب شقایق میان قیلوله‌ی زنبق هراس داس می‌رقصد به لای انگشتان پاییز (۳) میان تقویم پاییز پشت خواب تاک؛ همه‌ی انگورها بار...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) آرزویت،،، پریدن بود اما آب و ارزنی چند، دل بسته‌‌ی قفس‌ات کرده‌ست! (۲) مرثیه‌خوان بهار می‌آید --پاییز! با برگ‌ریزانش... (۳) سلول به سلول گلویت انفرادی‌ست صد شعر بی‌گناه در حص...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) چه خواهی دید در آیینه ؟ مگر آدمکی مغموم وُ، --انسانی از دست رفته!؟ (۲) آینه‌ها را بشکن در شهر کوران نه شمع را می‌فهمند و نه آیینه به کار می‌آید. (۳) زنی‌،،، گیسوان تنهایی...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) آی هجاهای خفته در گلو برای که! چه وقت؟ شعر می‌شوید... (۲) سال‌ها بگذرد کم نمی‌شود یادِ تو! این ترازو دقیق محاسبه می‌کند؛ --نبودنت را (۳) اعضای وجودم به پا خواس...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) حتا،،، اگر مترسک هم باشی فرقی نمی‌کند گاهی، دلتنگ قارقار کلاغ‌ها خواهی شد.! (۲) هنوز، زخمِ کاری‌ی چشم‌هایت در قلبم پیداست... *** ای آهوی گریزپا! ...

ادامه شعر
رها فلاحی

ساعت دیواری تیک تاک کنان فریاد می‌زد: وقت طلاست! #رها_فلاحی

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) نه دین، نه جنگ،، نه قانون،،، آخر به چه چیز آدم می‌شوی؛ - آی‌ی آدمی؟! (۲) دیشب، "شب بوی" باغچه، بانسیمِ شامگاهی می‌رقصید *** امروز، بادِ بی‌خبر ...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) آه، آه دستت: شَعبده‌بازی‌ست که؛ دلتنگی‌هایم را، به طُرفت‌العینی غیب می‌کند! (۲) برخیز! تا گل‌های باغ شادابند، تا هوائی برای تنفس داری، --به رقص! (۳) با عصرها...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) جوخه‌ی اعدام؛ در خوابی آشفته به تفنگش تکیه داده‌ست... *** لعنت به: --اطاعتِ کورکورانه! (۲) آه، ای گاوِ سمینتال! وقتِ نشخوار به کدام سو شاخ می‌...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) آه آزادی، آزادی: به دنبالِ تو یک نفس خواهم دوید! (۲) نی‌لبک می‌زند و، هی می‌کند گوسفندان و آرزوهایش را --چوپانِ کوچک! (۳) در میدانِ نبرد درخت سرو هنوز پا برجاست. ...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) با،،، لاله‌های سرخ، [محصورِ سیم‌خاردار] پیامی‌ست! *** --تو، هم می‌شنوی؟! (۲) سَرِ کوچه، آذین بسته‌اند. *** دریغ از: ...

ادامه شعر
رها فلاحی

دنیایم، پر از شعرهای ناگفته است و من تنها! #رها_فلاحی

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) قطاری بر ریل انتظاری بی‌هوده را به دوش می‌کشد... *** وقتی، در ایستگاهی متروک افتاده‌ست! (۲) مادربزرگ باغچه‌ای داشت؛ که هر روز، آرزوهای پیر...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) پالتوی پدرم را،،، سخت در آغوش می‌فشارم... *** تو؛ همیشه در منی پدر! (۲) به گمانم اندوه، پرنده‌ای‌ست، [غمگین] در غم جفت‌اش. (۳) ...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) دکمه‌های زندگی را باز می‌کنم؛ و در می‌آورم این پیراهن گشاد را. *** آه،،، --زندگی به ما نمی‌آید! (۲) فرا می‌رسد روزی که در سطرهای یک کتاب زندگی کن...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) پا تووی کفش هر کس کردم باز لنگ می‌زد... *** زندگی،،، هیچگاه همگامم نبود! (۲) آفتاب،،، هدایت‌گر ما بود اما، تن به شب‌پره‌هائی دادیم که، دورِ سرمان می‌چرخیدند! (۳)...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) درخت؛ از ترس ذغال شدن؛ کتاب شد!. (۲) باران،،، به نرمی می‌بارد بر چتر مولتی‌میلیاردر *** اما،،، سیلی ویرانگرست برای مرد کارتن خواب! (۳) تنهایی،،، سربازی‌ست کل...

ادامه شعر
رها فلاحی

پدرم، دست‌هایت حرف ندارند! -- گرفتن دارند. #رها_فلاحی

ادامه شعر
پروانه آجورلو

نقاب محبت دیشب هوس را دیدم! زیر درخت سیب؛ با نقابی از محبت عاشقانه می سرود!!!

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا