فکر میکردی نباشی دین و جانم میرود
یا که با قهرت خوشی ها از جهانم میرود

تو شنیدی از شکاف لایه ای دور زمین؟
ای امان افکار پوچت تا فضا هم میرود

سهم تو از من نباشد بیشتر از این سه بیت
بیشتر از این نوشتن...

بی رحم ترین ساعت و ثانیه چنین است
دل غمزده و حال خراب و تو نباشی

ای دلبر این عاشق سرسخت نباشی....
من پر پر و شعر و غزل من متلاشی

هرجا که تو باشی چه بهاری شود آنجا
رد شو تو هر از گاهی از این سمت و ح...

ادمک خوب بمان حیف قشنگی ها نیست؟
خنده اری به لبان، فکر بکن ، زیبا نیست؟

گر که دیدی غم و نیرنگ و جفا از دنیا
ادمک رد شو که غم آخر این دنیا نیست

زندگی کن نفسی بعد نباشی شاید
مهربان باش، زنی پلک دگر فر...

دیدم امشب خبری نیست ز مهتاب زمین
گفتم اخر چشده ماه چرا ناز کند؟

باد اورد خبر و بهر دل ساده ی ما
گفت شب دلبر تو پنجره را باز کند

گفتم ابریست! ببین! صورت شب دلگیر است
گفت : این آخریا موی خودش باز کند
...

از حال پریشان دل من تو چه دانی؟
دیوانه پسندم من و دیوانه ی جانی

ای نیمه ی گم گشته بیا تا ته دنیا
نزد منو این نیمه ی جانت تو بمانی!

گویند مرا (من یه غزل خوانم و عاشق)
اما سخن از یاد تو شد فاجعه خوانی...