- شاعران
- آناهیتا عرب عامری
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
بیوگرافی آناهیتا عرب عامری
جنسیت | زن |
تاریخ تولد | 14 /01/ 1365 |
کشور | ایران |
شهر | تهران |
بیوگرافی | شعر می نویسم گاه و بی گاه. آرزوهای عجیبی دارم. گاهی خیالم مرا می برد تا ماه. چشمانم را که باز میکنم روی زمینم. |
بیدار که شد
تمام آینه ها را
شکست
از صبح
می هراسید
از صبح
بیزار بود
موهایش را شانه زد
چای ریخت
نشست کنار پنجره
و به آن قناری زرد و طلایی
که در دور دست آواز می خواند
خیره شد
او آن شب
می مر...
او
تمام مردم شهر را
دوست داشت
هر روز صبح
پنجره را می گشود
و به آسمان نگاه می کرد
قلبش
یک پرنده کوچک بود
که هر روز صبح
می رفت تا می رسید
به خورشید
می رفت تا می رسید
به آن درخت سبز کهنسال
ک...
صبح روزی که به دار آویخته شدم
آسمان ابری نبود
نه برف می آمد
نه بارانی
پرنده ها را می دیدم
که خیلی دور از من
می رفتند تا هر کجا که می خواستند
من نمی ترسیدم
نمی لرزیدم
اشک نمی ریختم ..
صبح روز...
چای صبح را
که نوشید
خانه اش را
سپرد به باد
رفت به دنبال
قاصدک ها
در آن سرزمین دور..
وقتی رسید که
تنها
یک
قاصدک
مانده بود
آن را برداشت
بوسید
بویید
و آرزو کرد
که ای کاش
خانه اش بر باد
...
آینه ها را پوشانده بود
با پارچه های سیاه و قرمز
از شب میهراسید
روی زمین جایی نداشت
روی ماه جایی نداشت
منتظر طلوع خورشید می ماند
تا نور نوازشش کند
تا نور بسوزاندش
او یک چکاوک خاموش بود
که ر...