طلوع امید

یک پر قاصدک
یک دسته پرنده ها ی رنگین پرواز
به گمانم
آرزوی شیرین در باغ با غزل زمزمه ای داشت
هوای دلم تا قلب آسمان ها
ارتفاع امید گرفت.

#سکینه_شهبازی...

مرا یاد کن
در روزهای سخت زندگی
یاد تو امید شیرینی است
در دل شب های تلخ زندگی
ای کاش می شد
اندوه هایم مرا فراموش کنند
تا فصل کوچ زندگی...

سکینه_شهبازی...

آرزوی خوشبختی

من از نهایت اندوه حرف می زنم
در امواج تاریکی ها معلق مانده ام
نور چراغی را می خواهم
که دریچه ای از آسمان روشن
باز کند برایم
تا ازدحام کوچه ای خوشبختی ها را
نگاه کنم.

آوینا_شهبازی...

مرا ورق بزن در فصل پرستوها
کوچ کن از خزان اندوه ها
رها کن غم دلتنگی ها
بیا به بهار شاد لحظه ها
که عمر گران شیرین چه زود می گذرد

آوینا_شهبازی...

جمعه
جمعه روز شعرهای خداست
غزل هایش درد تنهایی هاست
قافیه اش آهی از بغض هاست
اما غروبش غمش بیشتر است
پر از حس دلتنگی هاست
روزهای هفته سردرگم ام
غروب جمعه که می رسد
غم هایم نوک می زنند
سر از کوچه ای دل...