زلف سیاه یارم برده قرارم
لب های سرخ یارم کرده خمارم
آن خال و زلف وابرووان قد سروش
زیبائی اش نموده بیمار وزارم
با خنده و نگاهش باچشم وابروش
در آن نگاه اول کرده دچارم
باید چه سازم ای گل با رنج واندوه
ب...

ای گل خوش نگار من از تو به ما رسیده است
ای مه جان شکار من از تو به ما رسیده است
غمزه و خنده ی تورا با در عوض نمی کنم
دلبر مایه دار من از تو به ما رسیده است
تو همه لطف ورحمتی بر سر ما عنایتی
گلشن سایه ...

آری آری توزیبایی
مثل یک گل توزیبایی
مثل خنده تو زیبایی
مثل دلدادگی توزیبایی

آری آ ری توزیبایی
مثل دریا توزیبایی
مثل خورشید زیبایی
مثل ماه زیبایی

آری آری توزیبایی
مثل رود زیبایی
مثل آب زیبایی
مثل کو...

گفتم وطنم ؟گفت بیا آغوشم
گفتم چه کنم ؟گفت بیا نفروشم
گفتم تو که ای ؟گفت من از زیبایان
گفتم توصنم ؟گفت از او در جوشم
گفتم تو چه ای ؟گفت من آتش هستم
گفتم سخنم ؟گفت نکن خاموشم
گفتم که لبی ؟گفت بیا نزدیکم...

باران که آمد حال من بهتر شد از قبل
باران که آمد درد من کمتر شد از قبل
باران که آمد شست کوچه موچه هارا
باران که آمد عشق من گل تر شد از قبل
باران که آمد زد جوانه این درختان
باران که آمد یار من مهتر شد ا...