می سوزم ومی سازم بیهوده شکستم{ استاد فقیه}
از ان جام بلایی که دادی دستم
برسر عهدمان وفادار ماندم
سوگند خود را هر گز نشکستم
از لعل لبت شرابی خوردم
گویی که از کشمش تا ک مست مستم
افسوس وصد افسوس ب...

چشم تو دین را به دنیایم فروخت
عشق تو روز را به شبها یم فروخت
ماز نسل ادم وحوایم که او
روضه ی رضوان را به فردایم فروخت...

با دو چشمانت صدایم کن برایم.......کافی است
نذر چشمانت چو کردم این دل دیوانه را
با نگاهت بر فنایم این برایم.......کافی است..
ماه من برمن بتاب روشن شودم از نور تو
ماهتابی تو سنایم کن برایم .......ک...

ما غریب این شهریم با ما بگو دلدار کو
با نظر بازان چشمت اشنای یار کو
زخم شیرینی ست با پیکان تو سهم دلم
من که گمنامم پلاک کوچه ی دیوار کو
رستم پور...

ان فدر از تو پرم که بی تو میمیرم
مرا خالی از خود نکن
در حجم افکار سنگین
این روز ها لبا لب از خواهشم
چون گل نیلوفر
مذام در پیچشم
تنهایم نگذار
تا نیلوفری شویم تا اسمان خیال
رستم پور...