نمی دانم چرا؟ خیال تو . . .؟ همیشه مه آلود است درخیال من انگار جنگلی را باران زده ومنِ گم کرده راه درخفقان مخمصه فریاد زنان برگوش زمان دراین گنگ نهفته برباد. آهای . . .! دستی بتکان برایم! آی !؟ آهای ....