- شاعران
- جواد ملکی
بیوگرافی جواد ملکی
جنسیت | مرد |
تاریخ تولد | - |
کشور | ایران |
شهر | تهران |
بیوگرافی | - |
ما از این باغ پر از غنچه و ریحان رفتیم
به هوای لبش از درس و دبستان رفتیم
تو که داد از غم این دل نستانی هرگز
از غم عشق تو در وادی مستان رفتیم
چه دعا کردم و این فصل خزان شد ثمرم
از غم فصل خزان ...
در میان شورش هزاران خاطره از تو
دیگر جانی برایم نمانده است
قصه و غصه همزمان به من حمله می کنند
قصه بودنت در خاطراتم و غصه نبودنت هم اکنون
مانند دیوانگان شده ام
بی دلیل گریه می کنم و از آن بی دلی...
دلتنگ تو کنار خاطره های قدیمی ایستاده ام
برای تماشایت آمده ام
می خواهم ببینمت
حتی شده ازدور
حتی از این فاصله دیوانه کننده
مرا میشناسی؟
من همان دیوانه ام
همه مرا می شناسند
اما تو نه
تو هنوز با...
هر که شد اهل دل از آدمیان می ترسد
همچو صیدی که از تیروکمان می ترسد
در هوای سحر از گوشه مشرق دیدم
که طلوعی از قرص قمر می ترسد
باد می آمد از سمت نگارین دل من
دیدم از زلف پریشان او می ترسد
هر که آمد...
فرصت به گفتن یک شعر تازه نیست
دیگر مجال گفتن یک عاشقانه نیست
همراه موج آمده یک ماهی غمین
گفتا به دشت شماکاشانه نیست ؟
بالی کبوتری زد و اوجی به خود گرفت
معلوم بود که پروازش کبوترانه نیست
سنگی ...