به گوشه ای نظاره گر میشوم در خلوتم
از آدمیان در حال عبور و مرور
از آدمیان امروز و دیروز
در زمان حال وقبل آن
در لحظه های سرد تنهایی
چه ماهیتی باعث گرمی من است
در این دل پس کوچه های شهر
من در افکار ...

هراسیدن گاهی صلاح است
از چگونگی زندگیمان
هراسیدن از دغدغه های بی پایان
از واهمه های بیهوده و بی سبب
هراسیدن از نقاب های بر رخسار
از دو رنگی های آدمیان
هراسیدن از بی قیدی
از حذر و‌بی اندیشی
و اینگونه ا...

مسیر را باید طی کرد
مسیر را باید سپری کرد
مسیر را باید حس کرد و ردگیر نمود
مقصودمان آنجاست
مقصودمان آن نقطه طلایی است
سر آنجام ما آماج ماست
چونیک باشد و ارجمند
آری مسیر آنجاست که تو خود را دریابی
آنجا...

حرف هایم را باز میکنم
و نوشتارم را آغاز
زندگی مجهول و پیچیده است
زندگی باور زیستن است
در جهانی که فردایی نا آشکارا است
جهانی با فروغ و رجا می گذرد
گرچه نمی بینیم شادی را بی شمار
در خود تجلی کن دلی مسر...