تو اگر باز نگردی به سرایم چه کنم؟
تو نباشی و من از در به درآیم چه کنم؟
هر سفر رفتم و برگشتم و بودی و کنون
نیستی و من اگر از سفر آیم چه کنم
پیرم و نیست مرا صبر جوانان که من از
پس این دشمن سرسخت برآیم چه کنم؟
نشد از جادو و از جمبل و از فوت و فنم
که به چشم تو کمی در نظر آیم چه کنم؟
تو به من قول وفا دادی و اکنون به جفا
خواهی از خانه ی عشقت به در آیم چه کنم؟
می کشد نقشه فلک تا که نگردد این بار
دل آفت زده ات تنگ برایم چه کنم؟
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 14 اردیبهشت 1401 16:37
درود بزرگوار ا