وقتی تو نیستی دلِ من پر بهانه است
اشکم در انتظارِ چکیدن به شانه است
وقتی تو نیستی سخنم گنگ می شود
چون با حضورِ تو طبعم شاعرانه است
در خانه چون تویی نفسی تازه می کنم
بی تو هوای مرده در این آشیانه است
دستم به نازِ گیسویِ تو بند می شود
وقتی تو نیستی نگران زیرِ چانه است
ای ماهِ روشنِ مانده در پسِ غبار
قدری بتاب خانه تاریکخانه است
#جواد_امیرحسینی
۱۷ آبان ۱۴۰۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 18 آبان 1400 13:33
.مانا باشید و شاعر