"انگاره های تنها"
انگاره های تن-ها
با نگاهم
تن به تن
و همهمه ی آفتاب.
کجاست ساقه های اشاره؟!
که از زمین برخیزد
آبستن نوری شود
تنش های شبانه.
از برابرمان
کی می گذرد، بکارت صبح؟!
و آنکه از آن سوی پنجره می آید
کیست؟!
که آنقدر
چشم هایش
به خورشید رفته...
شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 29 دی 1401 18:21
سلام ودرود