حالا که نی به نای دلمچنگ میزند
دست قضا به شیشه ی من سنگ میزند
حالاکه من شنیده ام آوای نای تو
هر پچ پچی به گوش دلم زنگ میزند
ازآسمان پریده آبی و گردیده زرد زرد
نقاش مهر به باد صبا رنگ میزند
مضراب موی تو و پرده شب سیاه
وه خوش نوای دف وچنگ میزند
درشهر غربتم دویده پای خستگی
آری به راه تو آفتاده لنگ میزند
خشک است دهان برکه و هرجوی آب
یک ماهی تکیده به برکه ی خرچنگ میزند
زاغی میان بیشه و دررشت پهن شب
بر شاخسار خشک خود آهنگ میزند
# رزمین فروزان
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 05 بهمن 1400 21:58
درود و سلام موفق و مانا باشید
محمد مولوی 21 دی 1401 00:36
درود
زاد روزتان مبارک