آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

ارثیه‌های حضرت آدم

ارسال شده در تاریخ : 30 امرداد 1402 | شماره ثبت : H9426108

روزی که در دام تو افتادم
گفتم که می‌آیی به امدادم
من منتظر بودم که برگردی
یادم نکردی، بردی از یادم

پیش از تو گرم زندگی بودم
ترسیده از وابستگی بودم
تا عشوه‌‌های تو اسیرم کرد
از چاله‌ای در چاه افتادم

وابستگی کور و کرم می‌کرد
انگار عیبت را نمی‌دیدم
وقتی به خود هم آمدم دیدم
صیدی اسیر دام صیادم

آن روز را در خاطرم مانده
با اضطراب و دلهره گفتم:
از تو چه پنهان دوستت دارم
شیرین‌ترینم با تو فرهادم

خندیدی و گفتی که: ممنونم
اما عوض شد لحن و رفتارت
ای بر زبان صادقم لعنت
بد نقطه ضعفی دست تو دادم!

قدری گذشت و دست تو رو شد
جای سرم بر روی زانو شد
من ساده بودم فکر می‌کردم
کنج قفس هم با تو آزادم

با حرف‌های تلخ و جانسوزت
با بی ‌وفائی‌های هر روزت
رفتی شکستی عهد و پیمانت
در پیش چشمم آمد اجدادم

گفتی که از برگشت معذوری
گفتی که میلت نیست مجبوری
دیگر چه سودی دارد این حرفت؟
دست از سرم بردار جلادم

شب گریه‌های تلخ پیرم کرد
در پنجهٔ ظلمت اسیرم کرد
هر روز دردم بیشتر می‌شد
در هم فرو می‌ریخت بنیادم

دلگیرم اما خوب می‌دانم
دنیا که جای شاد بودن نیست
جا مانده پیش هر کدام از ما
ارثیه‌های حضرت آدم

عمرم تلف شد با تو در دنیا
دارد به آخر می‌رسد کارم
چون تک درختی خشک در صحرا
آخر نصیب آتش و بادم
#احمدصیفوری

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 53 نفر 87 بار خواندند
امیر عاجلو (31 /05/ 1402)   | احمد صیفوری (01 /06/ 1402)   | محمد مولوی (27 /06/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (31 /05/ 1402)  محمد مولوی (27 /06/ 1402)  
تعداد آرا :2


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا