3 Stars

رفیق

ارسال شده در تاریخ : 04 آذر 1402 | شماره ثبت : H9427297

دارم با خودم حرفتو می‌زنم
توی دادگاهی که قاضیش تویی
منم متهم ردیف اولش
یقیناً ولی تنها راضیش تویی

همیشه به ابهام گفتم ولی
می‌خوام امشب و ساده صحبت کنم
برا اینکه آسوده باشی گلم
باید پیش تو ترک عادت کنم

نیازی به زنجیر و چاقوت نیست
فقط کافیه بِم بگی تا بِرم
نیازی به قاضی و باقی نبود!
تو شاکی بشی من دل و می‌بُرم!

چه فرقی داره دیگه چی پیش بیاد؟
تو دنیای بی‌تو، هوا هم پسه!
تو آروم باش و به کارت برس
خدا همدمِ آدم بی‌کسه

تو دریای غم، میشه غرقم کنی؟
من از این شب و روز خستم رفیق
میشه پابذاری به روی گلوم؟
بذار رو گلوم پاتو، هستم رفیق!

بذار آخرین حرفمم بِت بگم:_
زمین و زمان سخت آزردنم
تو تشیعِ من پات و اصلا نذار
که من جون نگیرم دَمِ مردنم!
#احمدصیفوری

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 53 نفر 87 بار خواندند
امیر عاجلو (05 /09/ 1402)   | سیاوش دریابار (07 /09/ 1402)   | احمد صیفوری (07 /09/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (05 /09/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 2

  • امیر عاجلو   05 آذر 1402 10:28

    rose rose rose rose rose

  • سیاوش دریابار   07 آذر 1402 10:35

    عاشق که شدم جز تو کسی یار ندارم
    صحبت نکنم انگار طلبکار ندارم

    بر بزم ننه پای که اندوه وسراب است
    دریا چو شود مست که اجبار ندارم

    سلام صبح بخیر
    زیباترین سلام دنیا
    تقدیم به شما شاعر کرانقدر و فرهیخته
    سروده اید به مهر
    برایتان قلم نویسا خواستارم
    لحظاتی ناب پیش رو داشته باشید

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا