هزار چشمهٔ مُرده، شود به عشق تو جاری
اگر کنار کرانه، کمی قدم بگذاری
تمام منطقه فورا، ز جنگ دست بشوید
بدون اینکه تو حتی به لب کلام بیاری!
شرارههای تنت را گلوله تاب ندارد
کرانه یخ زده اما تویی که صبح بهاری
چه اتفاق شریفی! زمین به پات میافتد
که از خزانهٔ مهرت بر این کویر بباری
سپر میافتد و موشک فلج شود ز حضورت
نه غَزّه بلکه جهان را گل بنفشه بکاری
#احمدصیفوری
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 08 آبان 1402 12:01
درود بر شما
سیاوش دریابار 10 آبان 1402 15:06
حدیث درد می باید نوشتن
کلام سرد می باید نوشتن
حدیث تو جور و جفا بود
بنام مرد می باید نوشتن
با سلام
درود بر شما و قلم شیوایتان
موفق و مانا باشید