تو از دل شکسته ویران افغانی چی می دانی
تو از بغز دل خونین افغانی چی می دانی
گر این افغان نالان است به هر جا زار گریان است
تو از دوری دل یک مادر افغان چی می دانی
اگر افغان ویران است دلش خون به زندان است
برای مادر خواهر بی نان اش دلش در قید زندان است
تو از بطن گرسنه یک افغانی چی می دانی
تو از شب های سرد زمستانی چی می دانی
گر از انسانیت احترامت به شهرت نام داری
تو از وجدان منطق و شعور یک افغانی چی می دانی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 09 فروردین 1401 18:51
درود بزرگوار ا