آرام جان...
ــــــــــــــــــــ
دست
دلآرام که ببسوده. بتمجیدشانه ام..
. طبع
لطیفش. درگرانســــــــــــنگی
.ستوده تراز
.. تــــــــــــــــــــــاب ایوب پیامبراست,
دلبری
که بامحبت، الفت ِ دیرین داشت
نماد؛
انگشت کهین.که لایق هرخاتم است.
موهبتی
دال بر آرام جان، یک غزل مانده به کام...
درتلاطم
سرد، گرم روزگار. نوحِ کشتی بان.
.......برآیند.
دلارام.، کرشمه،
آرام ِدل و جانم ایــــــــزولـــــه
سیدیحیی حسینی امیراباد
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 04 بهمن 1401 20:30
!درود
سیدیحیی حسینی 03 اسفند 1401 23:06
بهترین سلام هاودرودها
تقدیم به شما
شاعرادیب امیرعاجلو
که هرگز بلد نیستید بد باشید
خوبی وطراوت هرروزتان راطالبم
زدیک مرد
????????????????????????????????????????
علیرضا خسروی اصل 06 بهمن 1401 18:28
بسیار عالی
سیدیحیی حسینی 03 اسفند 1401 23:01
سلام
بهترین سلام ها
برادیب فهیم
استادقلم علیرضاخسروی اصل
در موسیقی ارام تاییدقلم
همچنان سرزنده ام
وباحضوربر مزرعه ی وجودم
انرژی مضاعف..
تاباهم بنوازیم زخمه ای
از تاردلنواز به مضراب عشق
مؤیدومنصورباشد