3 Stars

پادشاه عشق

ارسال شده در تاریخ : 15 آذر 1401 | شماره ثبت : H9423028

تو پادشاه عشقی و من هم کنیز تو
من یک غمین آدمم آن شاد نیز تو
معلوم نشد قربتت از چه حضور بود
پنهان بماند دلیل همیشه گریز تو
آگاه نبودی با کی تو صلح میکنی دریغ
مجهول بود دشمنی و آن ستیز تو
در خنده هایت هیچ حسم کار گر نشد
رازی نهفته بود به دوجشم اشک ریز تو
بردم زیاد بود و نبودت زخاطرم
کردم بیرون زدل همه دنیای چیز تو
حتی همان حس قشنگ در نگاه تو
رفته چو بوی پیرهن مشک ریز تو
خواهم که باقی هیچ نماند به یاد گار
گل های سرخ و آّبی آن سر میز تو
کثیف ساخت عشق تو این دل پاک من
صفا بساخت حس تمیزم تمیز تو
آغاز شد عشق به سختی و سست رفت
پایان یافت غلغله و جست و خیز تو
آخر به هوش آمدم کز من نمیشوی
آخر بشد کاسه ی صبرم لبریز تو




شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 51 نفر 82 بار خواندند
امیر عاجلو (15 /09/ 1401)   | منوچهر کشاورز (16 /09/ 1401)   | عبدالحلیم اکرامی = نژند (25 /09/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (15 /09/ 1401)  منوچهر کشاورز (16 /09/ 1401)  
تعداد آرا :2


نظر 1

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا