قصد کرده با دلت همر اه و هم پیمان شود همچو مجنون عاشق این لیلی دوران شود
همچو باران قطره قطره بارد از ابر نگاه سیل گردد در دلت مصداق یک طغیان شود
شایدش هم لحظه ی در خاطرت ماند به جا تو زلیخا باشی و او یوسف کنعان شود
هست بر هر عاشقی امید بر دور زمان قطر ه ی گر هست پی آن رود بی پایان شود
زره ی چون خاک باشد زیر پای سرنوشت قسمتش گردد که فرش بستر خوبان شود
خوب باشد در خیالت ماند این تصویر یار عاشقت هر لحظه فانی در بقای یار شود
همچو فرهاد تیشه بر دارد به کوه بیستون نقشی بر آن کوه نگارد چون رخ خوبان شود
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 20 آذر 1401 22:58
درود بر شما