ایکه بی اذن تو هیچ تقدیری مقدور نبود
آنچه را تقدیر کردی فارغ از تدبیر نبود
هرچه را مرقم نمائیم با قلم بر کاغذی
نقش مجهول باشد و بی علم تو معلوم نبود
اول و آخر موثر ذات بی همتای تو ست
تا نداری تو نظر این باغ را محصول نبود
این قلم گر چه بدست ما به حرکت آمدست
تا نخواهی هیچ تاثیری در این ماثور نبود
یارب خود از حکمت و تدبیر خود مقدور کن
گر نخواهی هیچ تقدیری دگر مقدور نبود
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 21 آبان 1402 14:51
.مانا باشید و شاعر