《بهار می آید》 غزل
بگو به بلبل مستان بهار می آید
نسیم عطر خوش لاله زار می آید
اگر چه باد خزان می وزد کنون در باغ
ز بعد شام سیه روزگار می آید
تبر به دست شده باغبان در این ایام
بدان که سرو و صنوبر چنار می آید
همیشه تیزیِ خنجر نمی شود بُران
ببین که قلب شکسته به کار می آید
اگر چه تیغ ستم کرده بانگ ما خاموش
صدای حق ز گلو بیشمار می آید
بگو به جغد بد آوا خموش باید شد
نوا و نغمه ی مرغ هَزار می آید
بگو به روبه مکّاره مرگِ تزویر است
دوباره شیر ژیان افتخار می آید
بگو به شام سیه عاقبت دَمد خورشید
سپیده دشمن این شام تار می آید
سپیده می دَمد آخر ز بعد تاریکی
سپیده دَم بزند تک سوار می آید
اگر چه《مخلص صادق》هوا زمستانیست
نگر که بعد زمستان بهار می آید
چهارشنبه۱۴۰۰/۶/۱۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 31 اردیبهشت 1402 10:33
درود بر شما
محمدهادی صادقی 03 خرداد 1402 23:48
سپاس
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 01 خرداد 1402 01:07
درود بر شما
محمدهادی صادقی 03 خرداد 1402 23:50
سپاس