《دام مکر》 غزل
عروس حجله ی هر پَست دامادی نباید شد
اسیر مکر و تزویر رُخِ شادی نباید شد
اگر باغی به ظاهر گل بروید پُر شود از خار
در این باغ ریّا عاشق به شمشادی نباید شد
نباشد باده ی شیرین نباید پُر کنی جامی
اگر شیرین شود تلخی ، چو فرهادی نباید شد
در آن زندان که دیواری ندارد آسمان تار است
اسیر شور و حال بانگ آزادی نباید شد
در آنجایی که خورشیدش اسیر شام تاریک است
نشیند بغض در حلقوم و فریادی نباید شد
در آنجایی که رنگ آبی دریا شود گلگون
در آن دریای طوفانی چو شدّادی نباید شد
نباید تیغ بُرّان شد به دست گرگ خونخواری
برای گردنی شمشیر بیدادی نباید شد
شب تار است و بیره می رود انسان سرگردان
در آن ظلمت اسیر دام صیّادی نباید شد
طلوع صبح امیدی پس از یلدا نمی بینم
برای مُرده شوران روز میلادی نباید شد
تویی در خواب غفلت《مخلص صادق》در این ایّام
گرفتار دغل بازیِ شیّادی نباید شد
دوشنبه۱۴۰۰/۴/۲۸
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 9
امیر عاجلو 27 تیر 1402 17:02
درود بر شما
محمدهادی صادقی 30 تیر 1402 06:31
سپاس و درود بر شما
محمد علی رضا پور 27 تیر 1402 18:21
سلام و درود و خدا قوت جناب صادقی ارجمند
محمدهادی صادقی 30 تیر 1402 06:32
سپاس و درود بر شما
محمد علی رضا پور 27 تیر 1402 18:21
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود
به مناسبت ماه محرم حسینی،
در صفحه ی شعر "حسینیه ی مجازی"
(آخرین شعر فعلی بنده در سایت)
حسینیه ی مجازی تشکیل داده، در انتظار اشعار و مطالب مرتبط
شما بزرگوار هستیم.
یا حسین
محمدهادی صادقی 30 تیر 1402 06:34
انشاا...
بهرام داودپور 29 تیر 1402 07:34
دست مریزاد .بسیار عالی و پرمعنا.درودتان باد
محمدهادی صادقی 30 تیر 1402 06:35
سپاس و درود بر شما
سروش اسکندری 30 تیر 1402 14:29
سلام و درود بر شما