«دریا» غزل
کاش می شد قطره ها دریا شوند
بغض های در گلو آوا شوند
کاش می شد درد و رنج زندگی
از درون سینه ناپیدا شوند
کاش می شد آتشی اُفتد به دل
همچو مجنون عاشق لیلا شوند
کاش می شد باغ دل بی کینه بود
باغها پُر لاله و مینا شوند
کاش می شد سیرت این آدمی
همچو صورت هایشان زیبا شوند
کاش می شد در شب تاریک و تار
خُفته ها بیدار و بی پروا شوند
کاش می شد خار و خس هرگز نبود
خار و خس ها راهیِ صحرا شوند
کاش می شد روبهان پُر فریب
پیش چشم عاشقان رسوا شوند
کاش می شد مفسدان این دیار
هر چه زودتر راهیِ عقبا شوند
کاش می شد «مخلص صادق» شبی
قطره ها پیوسته یک دریا شوند
دوشنبه1402/4/19
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 15 امرداد 1402 09:16
سلام ودرود
محمدهادی صادقی 16 امرداد 1402 18:06
سپاس و درود