«آسمان آبی»
آسمان آبی نمی شد گر که خورشیدی نبود
گرمیِ عشق و محبّت نور امیدی نبود
ریشه با باد خزان خشکیده می شد فصل زرد
بعد پاییز و زمستان فصل جاویدی نبود
گوشه ی میخانه جام دل نمی شد پُر ز مِی
گر شراب انطهور و جام جمشیدی نبود
بعد شب هرگز نمی شد صبح امیدی سپید
در طلوع صبح فردا نور فرشیدی نبود
آسمان رنگش کبود و شام تار آن سیاه
گر شب ظلمت نشان از قرص مهشیدی نبود
چرخش چرخ فلک ویرانه می شد بی گمان
آیه های پاک قرآن یا که توحیدی نبود
آدمی آدم نمی شد در پیِ نفس هوا
گر برای نفس آدم جای تبعیدی نبود
گنبد مینا نمی شد چلچراغ روشنی
در میان آسمان خورشید و ناهیدی نبود
قیمتی هرگز نمی شد دل ز آن روز اَزل
شعله ی عشقی در آن یا نور امیدی نبود
«مخلص صادق» نمی شد رنگ آبی آسمان
پرتوِ عشقی و یا انوار خورشیدی نبود
پنجشنبه99/8/29
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 21 بهمن 1402 11:42
.مانا باشید و شاعر
محمدهادی صادقی 21 بهمن 1402 22:32
درود و سپاس