«گنج دل»
ای کاش زمانه اینچنین تار نبود
در سینه دلی غمین و بیمار نبود
ای کاش اسیر شب نمی شد خورشید
در دام سیاهِ شب گرفتار نبود
ای کاش بهار ما نمی شد پاییز
در فصل خزان دیده ی ما زار نبود
ای کاش دلی نمی شد افسرده ز غم
در سینه چنین عقرب جرّار نبود
ای کاش سگ گلّه نمی شد گرگی
سگ بود و شبیه گرگ خونخوار نبود
ای کاش رفیق آدمی آدم بود
همخانه ی دل روبه مکّار نبود
ای کاش که قیمتی نمی شد این دُر
خوابیده بروی گنج دل مار نبود
ای کاش که حرف حق نمی شد بر دار
در کوی و محلّه چوبه ی دار نبود
ای کاش که چشمه ها همی جاری بود
خشکیده زمین پُر از خس و خار نبود
ای کاش که آسمان دل آبی بود
ای «مخلص صادق» دل تو تار نبود
دوشنبه99/8/5
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 13 اسفند 1402 09:01
محمدهادی صادقی 15 اسفند 1402 17:51
درود
محمود فتحی 16 اسفند 1402 12:46
سلام وقت عالی بخیر